هفته 38 ودلتنگی های مامان
سلام پسر مهربونم خوبی موشولوی من .امروز دلم گرفته صبح که رفته بودم پیش ماما میگفت شاید زودتر بدنیا بیایی چون توجایی که باید باشی قرار گرفتی این خبر خوبیه ولی وقتی به این دوران نگاه میکنم دلم میگیره خیلی دوران خوبی بود اصلا اذیتم نکردی واینقدر بسرعت گذشت که باورم نمیشه .یه حسی دارم که دوست ندارم از دلم بیایی بیرون انگار اینجوریی خیلی بیشتر مال خودمی . ولی خوب بالاخره که باید بیایی تا من روی ماهتو ببینم .... عزیزم تا اینجا که قرار بر اینه که طبیعی بدنیا بیایی اگه خدا بخواد. طبیعی و انتخاب کردم فقط به خاطر اینکه زود ببینمت وبتونم زود بغلت کنم وای عزیزم از تصورشم دلم ضعف میره .عزیزم بیا باهم دعا کنیم که این باقی مونده راهم راحت وبی دردسر طی کنیم. دو تایی از بابای مهربونت تشکر کنیم که این مدت همه جوره نازمو نو کشید ودم نزد واز خدا بخواهیم که همیشه موفق وسر بلند باشه . ضمنا از خدا میخوام که این نعمت رو به همه عطا کنه وهمه این دوران رو تجربه کنن وکسی حسرت مادر شدن نداشته باشه .
خدایا متشکرم بخاطر همه چی