يك سال گذشت ....
پسرنازم اميد مامان يك سال گذشت كه تو شدي همه دنياي من نميدونم امشب چه حالي دارم پارسال اين موقع هم بيدار بودم و داشتم دعاي معراج و ناد علي ميخوندم چقدر اروم بودم اصلا استرس نداشتم وبه بابايي ميگفتم امشب اخرين شب دو نفره اي كه داريم، عزيزم خدارو هزار مرتبه شكر ميكنم كه تو رو بهم داد تو بزرگترين وزيباترين اتفاق زندگيم هستي ، با تو زندگيم معنا گرفت وچه ساده بودم من كه قبل از تو فكر ميكردم دارم زندگي ميكنم. پسر نازم تولد هزار بار مبارك. از خدا ميخواهم هميشه همينطوري خندان وسر حال باشي ، عزيزم شرمنده تم كه امسال نميتونم برات تولد درست وحسابي بگيرم به دلايلي، اميدوارم سال بعد برات جبران كنم راستي امروز ديدم كه پنجمين مرواريد ناز ت جونه زده الهي فدات بشم كه همه مراحلت راحت وبي دردسر طي ميشه ( اميدوارم خودم چشم نزنمت) نفسم من هم ديگه بخوابم الان تو كنارم خوابيدي بايه زير پوش ركابي سفيد رنگ روتم اصلا نميزاري بكشم دقيقاً يه مرد كوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی