رادین رادین ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

رادین پسر نازم

پسرم مرد میشود

1391/6/24 18:40
نویسنده : مامان پسری
506 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم 19مرداد وقتی از خواب پاشدم عزمم رو جزم کردم ببرمت برا ختنه .چند روز بود فکرم مشغول این قضیه بود ومیدونستم هرچه زودتر بهتر .زنگ زدم دکتر بزازیان وقت گرفتم برای ظهر .انقدر سرحال وخوشحال بودی که دلم برات کباب شد ولی مجبور بودم نشستم یه فصل گریه کردم تا اونجا دیگه گریم نگیره .ساعت 12بابا اومد دنبالمون مامان مهین محمد و عمو علی هم اومده بود وقتی رسیدیم مطب مامانی هم اومد .وقتی امپول بیحسی را زدند کلی گریه کردی البته من تو نرفتم فقط صداتو میشنیدم و داشتم پس میافتادم وقتی رفتم تو آروم شدیو وقتی بیحس شدی دکتر کارشو شروع کرد ولی دیگه آروم بودی وقتی کار تموم شد اومدیم خونه مامانی وقتی رسیدیم بیحسی رفت شما شروع کردی به جیغ کشیدن اونم چه جیغایی........ بابایی کلی دعوام کرد که زود بود چرا بردیش این ضعیفه (کم مونده بود از بابام کتک بخورم) ولی ناراحتیت تا 6عصر بود بعد اون آروم شدی وشبم خوب خوابیدی وسر یه هفته حلقه افتاد وخوب خوب شدییییییییییی  مبارک باشه پسرم      فردای روزی که حلقت افتاد رفتیم واسه واکسن دو ماهگی   (من خیلی نامردم  ...) ولی بازم آروم بودی واصلا اذیت نکردی حتی تبم نکردی فدات بشم انقدر مقاومی فسقلی من   در ادامه عکس

 من وبابام در اتاق انتظار

 

مامان  دلت میاااد

 

مامان میشه بریم خونه ....

 

میشه بریم فردا بیایم........

 

عمو علی جون خیلی بدییییییییی تو دیگه چراااااا

 

وقتی اومدیم خونه عسلم باهام قهر بودناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان حسین کوچولو
25 شهریور 91 1:59
مامان رادین حجم عکسات زیاده حجمشو کم کن تا سریع تر عکسات باز شن
مامان رها
25 شهریور 91 13:24
ای جونم مبارک عزیزممسلمون شدی جیگر


مرسی خاله سمیه