رادین رادین ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

رادین پسر نازم

20روز طلایی

رادین نازم عسل مامان امروز 20 روزه که باهمیم . ا نقدر وقتم رو پر کردی که دیگه نمیتونم زود زود بیام وآپ کنم . عزیزم جونم برات بگه که فردای تولد تو با رضایت خودم از بیمارستان مرخص شدم چون حالم خوب بود ونیازی نمیدیدم که بیشتر بمونم.ناهار رفتیم خونه مامان مهین البته من نتونستم ناهار بخورم تو رو سپردم به مامان مهین وخودم تخت خوابیدم 2ساعت ولی چه خوابی کردم آخه شب تو بیمارستان نخوابیده بودم. عصر مامانی اومد دنبالمون تا بریم خونشون . تقریبا 1هفته خونه مامانی موندیم من اونجا خیلی راحت بودم وحسابی استراحت کردم فقط دوری بابا محمود خیلی اذیتم میکرد آخه اون مقید بود که بیاد اونجا بمونه هر روز یه سری ظهر میومد دیدنمون ویه بار هم شب برای شام میومد و...
18 تير 1391

خداحافظ 9ماه زیبا وخاطره انگیز

نمیدونم چه جوری شروع کنم وچی بگم امروز 13روزه که فرشته کوچولوم تو بغلمه و این زیباترین لحظات زندگیمه. ولی باید اعتراف کنم که دلم برای بارداریم تنگ شده به لطف خدا من بارداری خیلی خوبی داشتم خیلی راحت وشیرین بود برام حتی سختی هاش ونگرانی هاش .احساس میکنم روزهای بودن که دیگه تکرار نمیشن حتی اگه دوباره باردار بشم واین باعث میشه که دلم بگیره .مخصوصا که بارداریم غیر منتظره تموم شد که توی خاطرات زایمانم تعریف میکنم. خدا رو شکر میکنم که هر وقت به بارداریم فکر میکنم کلی خاطرات خوب واحساسات قشنگ به مغزم هجوم میارن ومن رو صد باره غرق لذت میکنن.سونو گرافی رفتن های هیجان انگیز وبرگشتن تعریف کردن برای بابایی با کلی آب وتاب ودیدن عشق و لذت رو تو عمق چشم...
11 تير 1391

گل پسرم خوش اومدی

سلام عزیزم خوش اومدی رادین نازم 28خرداد 91 ساعت 12:50 منت به سرم گذاشت وشد تمام دنیای من وباباش خدایا هزار مرتبه شکرت برای این نعمت فوق العاده . زود برمیگردم با عکسها وخاطره روز زایمانم ...
7 تير 1391

هفته 38 ودلتنگی های مامان

سلام پسر مهربونم خوبی موشولوی من .امروز دلم گرفته صبح که رفته بودم پیش ماما میگفت شاید زودتر بدنیا بیایی چون توجایی که باید باشی قرار گرفتی این خبر خوبیه ولی وقتی به این دوران نگاه میکنم دلم میگیره خیلی دوران خوبی بود اصلا اذیتم نکردی واینقدر بسرعت گذشت که باورم نمیشه .یه حسی دارم که دوست ندارم از دلم بیایی بیرون انگار اینجوریی خیلی بیشتر مال خودمی . ولی خوب بالاخره که باید بیایی تا من روی ماهتو ببینم .... عزیزم تا اینجا که قرار بر اینه که طبیعی بدنیا بیایی اگه خدا بخواد. طبیعی و انتخاب کردم فقط به خاطر اینکه زود ببینمت وبتونم زود بغلت کنم وای عزیزم از تصورشم دلم ضعف میره .عزیزم بیا باهم دعا کنیم که این باقی مونده راهم راحت وبی دردسر ط...
24 خرداد 1391

وبالاخره عکسهای اتاق رادین خان

سلام گل پسرم اینم بالاخره عکسهای اتاقت البته با تاخیر عزیزم تو این خونه اتاقت خیلی کوچیکه ایشاله از اینجا که رفتیم اتاقت بزرگتر وقشنگتر میشه گلم دیگه وقت اومدن زودتر بیا که من وبابا واتاقت وگوشه گوشه خونه منتظر توییم ...
18 خرداد 1391

روز پدر

سلام ناز پسرم امروز روز مرد وروز پدره .اولاکه روز مرد به شما مرد کوشولوی خودم مبارک دوما میخواستم امروز رو باهم به پدرت تبریک بگیم ایشاله سال بعد خودت هستی ومطمئنم که وجودت بهترین هدیه برای پدرته پدر دستای تو گهواره من دوچشم تو چراغ خانه من بجز تو از همه دنیا بریدم که عاشق تر زتو هرگز ندیدم ببوسم پینه دستان پاکت ببوسم صورت چون قرص ماهت پدر ای قبله راه سعادت ندارم ذره ای از تو شکایت تو رو همچون نفسها دوست دارم که جون من تویی تا بینهایت بگذار یکبار دیگر بگویم: که مرد همیشه محبوب من چقدر دوستت دارم در تنگاتنگ آغوش امن تو...
15 خرداد 1391

شروع هفته 36 وآماده شدن اتاقت

گل پسرم سلام الهی مامان فدات خوبی ؟ عزیزم الان تو36هفته ایم مامانی خیلی کم مونده تا تو بیایی . دیروز مامانی سیسمونی تو آورد واتاقتو آماده کردیم به کمک خاله لیدا زندایی سپیده خاله مهسا محمد وکسرا ی جیگر والبته باباجونت.اتاقت خیلی ناز شده امیدوارم بپسندی . از دیروز که اتاقت اماده شده من وبابات اومدنت وبیشتر باور کردین وکمی هم مبهوتیم که یعنی این ماییم که داریم نی نی دار میشیم خدایا . دوست دارم زود بیایی تا شیطونی هاتو با کسرا ببینم که خیلی خیلی دوستش دارم که دقیقا 1سال از تو بزرگتره .میدونی که هم پسر عموته وهم پسر خالت زودی میام وعکساشونو برات میذارم ...
6 خرداد 1391

33هفته و5روز

سلام گل پسر مامان خوبی راحتی تو دل مامان جو جوی من الهی فدات بشم دلتنگ دیدارتم عزیزم .راستشو بخوای این روزا همه چی اون جوری که باید رو به راه نیست تکلیف خونه مون روشن نمیشه کارای بابایی جور در نمیاد وقتی میبینم که بابایی کلافه وتو فکره خیلی ناراحت میشم .عزیز دل مامان وبابا  رادین گلم دعا کن واز خدا بخواه تا اومدن تو همه چی حل بشه عزیزم راستی دیروز رفتیم نی نی خاله مریم که از دوستای خوبه منه دیدیم که 8اردیبهشت بدنیا اومد یه دختر ظریف وناز مثل مامانش که اسمش رونیکا ست.ان شا اله بعدا دوستای خوبی واسه هم میشید فعلا با بای تا بعد ملوس مامان ...
26 ارديبهشت 1391

آخرین خبراها برای گل پسرم

گل پسرم سلام الهی فدات بشم خوبی عسلم ؟این روزها خیلی شیطون شدی جیگری همش داری وول میخوری وبازی میکنی وقتی دارم غذا میخورم که همش تکون میخوری. خیلی پر انرژی هستی و من کلی کیف میکنم هفته پیش فشارم رفت بالا کمی و من وبابات کلی هول شدیم ولی دوباره اومد پایین رفتم آزمایش وسونو گرافی همه چی خوب بود خدایا خیلی خیلی شکرت. تا دلت بخواد تنبل شدم همش میخوابم   و دوست ندارم کار کنم واز این بابت ناراحتم . الان 32 هفتگی هستم 8هفته تا اومدنت وقت دارم .تا اون موقع باید اسباب کشی کنیم خدایا خونمون زود زود آماده بشه آخه عجله دارم اتاق رادین م رو زود بچینم . ...
16 ارديبهشت 1391